ايا رقص هم نوعي ورزش است.

رقص يكي از قديمي ترين شيوه هاي بيان احساسات آدمي است كه هنوز هم جاي خاصي را در زندگي انسان دارد.
رقص در زمان هاي گذشته نيز در ميان اقوام مختلف و در مناطق گوناگون ايران و جهان به عنوان روش درماني مورد استفاده قرارمي گرفته و بنا بر شواهد باقي مانده، آگاهي زيادي در مورد قدرت جادويي آن وجود داشته است. استفاده از شيوه رقص درماني، به معني امروزين آن، از سال هاي چهل ميلادي در آمريكا رايج شده است. در اين روش از هنر رقص و پايه آن يعني حركت، براي كمك به استقرار تعادل در وضعيت روحي و جسمي فرد و ايجاد اعتماد به نفس در وي بهره جويي مي شود.
امروزه با توجه به شرايط و محدوديت هاي فراوان خانوادگي و اجتماعي كه بويژه در مورد دختران و زنان جوان وجود دارد، تعداد كساني كه از بيماري هاي روحي و رواني و بخصوص افسردگي رنج مي برند بطور مرتب افزايش مي يابد. شيوه هاي مختلفي براي مقابله با اين بيماري ها وجود دارد كه رقص درماني يكي از آنهاست.
از اواخر سال هاي هشتاد استفاده از امكان درمانى رقص در آلمان مرسوم شد و در ۱۹۹۵ ميلادى اتحاديه رقص درماني آلمان تأسيس گرديد كه كار خود را بر مبناى فلسفه وحدت انسان با جسم خودپايه ريزى كرده است. در آلمان امروزه درمانگران از طريق رقص با گروه هاي مختلف سني از كودكان گرفته تا بزرگسالان و افراد مسن، و در موارد گوناگون، براي نمونه در درمان مبتلايان به اعتياد و يا بيماران مختلف روحي، اين روش را بكار مي گيرند.

در همين ارتباط گفتگويي داشته اند با خانم بهار نادري كه تحصيلات خود را در رشته جامعه شناسي به پايان رسانده و پس از كسب تجارب گوناگون در زمينه هاي اجتماعي و امور زنان و گذراندن دوره هاي درمان از طريق حركت و ريتم و بهره گيري ازروش رقص درماني، به كار در شهر كلن آلمان مشغول است:
دويچه وله: خانم نادري، آيا رقصيدن ورزش است و عبارت رقص درماني كه اين روزها درباره آن زياد گفتگو مي شود، اصولا به چه معناست؟
نادري:بله 100 درصد رقص هم نوعي ورزش است كه تاثيرات زيادي بر روي انسان دارد كه در ادامه برخي از آنها را بيان ميكنم .رقص درماني، يعني درمان از طريق رقص و حركت، كه ترجمه ي Tanztherapie است، يعني رقص، اما نه به آن معنا كه يك طراحي رقص وجود داشته باشد، بلكه هر حركتي كه با ريتم انجام بشود، در اين مجموعه مي گنجد. يعني كسي ممكن است فقط نشسته باشد و با پايش روي زمين ريتم بگيرد يا صحبت كند و چشمهايش را بهم زند، همه اين نوع حركات با ريتم دراين مجموعه مي گنجند. يعني همه ي اين حركات معني دارند و به همين دليل رقصنده هايي كه اوايل قرن گذشته رقص هايي را بوجود آوردند كه خارج از ساختار رقص هاي كلاسيك مثل باله و رقص هاي فولكلور بودند، و بر روي صحنه رقص هايي نشان دادند كه فقط حركتي را بازتاب مي داد كه در آن گفتار در واقع درون رقصنده بود و بيشتر به تئاتر شباهت داشت، از آنجا دريافتند كه مي شود از طريق حركات و منتقل كردن احساسات و اتفاقهايي كه در درون انسان مي افتد به بيرون، يك طريقه ي درمان پيدا كرد.
رقص درماني البته سنت بسيار قديمي دارد، در ميان اقوام پيشين، مردمي كه خيلي طبيعي زندگي مي كردند، مثلا رقص «زار» در ايران و يا رقص هايي كه هنوز در ميان برخي قبايل آفريقايي وجود دارند. اين سنت هميشه وجود داشته كه از طريق حركت و ريتم مي شود درمان كرد. همانطور كه مي دانيد زماني كه يكنفر از لحاظ روحي يا جسمي مشكلي پيدا مي كند، حركات و ميميك چهره اش تغيير مي كند. بنابراين سلامتي با حركات و فرم بدن و ريتمي كه ما در آن زندگي مي كنيم در ارتباط بسيار مستقيم است.
دويچه وله: رقص درماني بشكل فردي انجام مي گيرد و يا به صورت گروهي؟
نادري:اين موضوع به عوامل زيادي بستگي دارد. يعني شايد افراد خانواده اي به يك درمانگر مراجعه كنند و مشكلي داشته باشند كه درمانگر با آن ها بصورت جمعي كار مي كند، در واقع در يك گروه. يا اينكه افراد متفاوتي هستند كه مشكل مشتركي دارند، آنها مي توانند در يك گروه رقص درماني بشوند. ولي ممكن است كسي هم باشد كه بخواهد به شكل انفرادي معالجه شود. مي توان در مجموع گفت استفاده از روش رقص درماني مانند انواع روشهاي درماني ديگر، هم بصورت جمعي و هم بصورت فردي امكان پذير است.
دويچه وله: خانم نادري، مي شود گفت كه رقص درماني براي گروه خاصي موثر است؟
نادري:براي هيچ گروه خاصي نيست، يعني مي توان واقعا در تمام موارد از اين روش استفاده كرد. البته در موارد خيلي جدي بيماري هاي رواني كه بيمار تحت درمان دارويي ست، بايد اين نوع از معالجه را در تكميل معالجه اي كه بيمار تحت درمان آن است بكار گرفت. يعني اين نوع درمان فقط مي تواند بصورت تكميلي كمك هايي بكند. در موارد ديگر شرايط فرق مي كند، يعني وقتي كه فرد مراجعه كننده به آنصورت اختلالات رواني ندارد كه تحت درمان دارويي باشد، او با هر مشكلي مي تواند از شيوه رقص درماني براي معالجه اش مدد جويد. براي نمونه فردي كه به افسردگي دچار است.
البته افسردگي هم در يك حالتش بيماري ست كه درمان آن در بخش روانپزشكي، به اصطلاح دارو ـ درماني امكان پذير است. ولي نوعي از آن وجود دارد كه خيلي ها در زندگي روزمره مي توانند گرفتارش شوند. در هر صورت كساني كه در موارد گفته شده مشكلي دارند، مي توانند به درمانگر مراجعه بكنند. رقص درمان ها هم البته بخاطر اينكه بتوانند محدوده كارشان را مشخص كرده و بطور تخصصي كار كنند، هر كدام در حيطه معيني عمل مي كنند. فرض كنيد كسي كه بيشتر با بچه ها و نوجوانان كار مي كند و در زمينه درمان آنان تجربه كسب كرده، ديگري در بيمارستانهاي رواني تخصص اش را گرفته و او باز با بخش بيمارهاي ديگر سروكار پيدا مي كند و همينطور به نسبت زير مجموعه هايي كه در مسايل رواني وجود دارد، درمانگر هم حوزه كار خودش را تعيين كرده و در آن تجربه كسبمي كند.
دويچه وله: بسياري از دختران جوان بدلايل گوناگون از جمله بخاطر كمبود امكانات و فشارها و محدوديت هاي خانوادگي و اجتماعي و نديدن دورنماي معيني برايآينده ي شان و غيره دچار شكل هاي مختلف افسردگي شده اند. آيا حركت و رقص مي تواندكمكي براي محدود كردن عوارض اين بيماري باشد؟
نادري:اصلا رقص درماني در واقع برمي گردد به اولين حركاتي كه در انسان بوجود آمده، يعني از شكل گرفتن سلول تا تكامل جنين و تولد و حركات اوليه ي نوزاد، همه ي اينها يعني جريان يك انرژي در طبيعت. حركات روزمره ي ما هم از اين جدا نيست، يعني فرض كنيد قلب حركات و ريتم خاصي بايد انجام بدهد، اين حركات اگر منظم باشند شما احساس خوبي داريد و اگر منظم نباشند، آن را حس مي كنيد و به يك پزشك مراجعه مي كنيد. حالات روحي هم بي ارتباط با اين جريان انرژي نيستند. در جايي كه از انرژي درون جسم استفاده ي درستي نشود، مشكل ايجاد مي شود.
براي نمونه فرض كنيد دهقاني كه در مزرعه كار مي كند و مرتب در فعاليت است. يعني با طلوع آفتاب بيدار مي شود و با غروب آفتاب به منزلش برمي گردد و زندگيش ريتم خاصي را دارد و تمام ارگانهاي بدنش هم با اين ريتم در ارتباط است و روحيه اش هم در ارتباط با همان ريتمي است كه خواب و نظم غذا خوردنش ونظم حركاتش در كار دارند. حالا فرض كنيد انساني كه اينهمه انرژي دارد و اين انرژي بايد در گردش باشد، بشكلي محدوديت برايش ايجاد شود. مثلا كودكي كه اجازه ي بازي ندارد، يا اجازه ي هر نوع بازي را ندارد، مثلا نمي گذارند بدود يا جايي براي دويدن ندارد و يا فرض كنيد اصلا از او نمي خواهند كه آن انرژيي را كه دارد در جريان بيندازد. اين انرژي در بدن محدود شده و در آنجا ايجاد سد مي كند. مسلم است كه اين سد در روحيه نيز تاثير مي گذارد. زماني كه از طريقي اين سدها را برداريم، فرض كنيم از طريق حركات خاصي يا آموزش موسيقي، و جريان اين انرژي را دوباره تحريك كنيم، در آن شخص احساس زندگي ايجاد مي شود و باعث مي شود اين احساس در كار روزمره اش، در درسش، در زندگي اش با افراد ديگر، با محيط اطرافش نقش بازي كند و كيفيت زندگي اش را بالاتر ببرد.
دويچه وله: يعني مي توانيم بگوييم كه رقص و يا كلا حركت جسمي به دليل به جريان انداختن اين انرژي، باعث علاقمندي به زندگي مي شود؟
نادري:صددرصد، براي اينكه زندگي يعني حركت و اين حركت بايد در مسيري باشد كه ذهن من، بدن من، اندازه ي بدن، فعاليت مغز من آنرا در خواست و طلب مي كند. در حاليكه اينها ارتباط شان با يكديگر قطع شود، يعني اگر آن فعاليتي كه فرضا از بدن من برمي آيد انجام ندهم، مثلا اگر فرض كنيم يك آدم سالم تمام روز پاي كامپيوتر بنشيند، همين نشستن پاي كامپيوتر و يك جنبه اي نوع حركت، يعني در حالي كه انسان فقط نگاهش و دستهايش كار مي كنند و تمام بدنش بي حركت است، هم در روح و هم در جسم ايجاد اختلال مي كند. برعكس آن، يعني وقتي انجام حركات به بدن نيرومند و سالم برگردد، آنوقت اين حركات مي توانند فرد را به زندگي علاقمند كنند ، نشاط به او بدهند و به انجام كارهاي مختلف وادارش كنند، كمااينكه ديگر او نتواند در روز هشت يا نه ساعت را فقط روي صندلي بسربرد.
دويچه وله: خانم نادري،‌ شما توصيه مي كنيد يك زن يا يك دختر جوان در گروه اين حركات را انجام دهد يا مي تواند بطور انفرادي در خانه هم با موسيقي شروع به رقصيدن كند؟
نادري:البته رقص درماني احتياج به يك مربي دارد، يعني كسي كه به او درمانگر و هدايت كننده ي آن حركات مي گويند. من به اين سوال دو جواب مي دهم. يكي اينكه رقص در هرصورت خوب است. فرض كنيد شما صبح كه از خواب بيدار مي شويد، نواري بگذاريد و شروع كنيد به رقصيدن. اصلا خود اين عمل در همان روز، در تمام طول ساعات روزتان كلي نشاط مي آورد. ولي اگر شما بخواهيد به مشكل خاصي بپردازيد، مثلا شما از افسردگي اسم برديد، در اين موارد حتما نياز به يك هدايت كننده وجود دارد. بخاطر اينكه كسي كه افسرده است اگر شما صدتا نوار خيلي زيبا هم برايش پخش كنيد و موسيقي خيلي عالي اي هم برايش اجرا كنيد، ممكن است تاثير كمي روي او بگذارد، ولي نمي تواند آن اتفاقي را كه در درونش مي افتد، به بيرون منتقل كند.
اين جنبه اي است كه رقص درماني خيلي روي آن تاكيد دارد، يعني اينكه شما اين احساس را از درون به بيرون منتقل كنيد، يعني ارتباط با بيرون را دوباره برقرار كنيد.